جدول جو
جدول جو

معنی دشت بیضا - جستجوی لغت در جدول جو

دشت بیضا
(دَ بَ)
دهی از دهستان سورمق بخش مرکزی شهرستان آباده. سکنۀ آن 680 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه، بادام و انگور. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ بَ / دَ تِ بَ)
قصبه ای است در خراسان، که ولی دشت بیاضی شاعر از آنجاست. (از غیاث) (آنندراج). دهی از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. سکنۀ آن 1781 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و زعفران. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) :
صفا بخش جوی بیاض آمده
همانا ز دشت بیاض آمده.
طغرا (از آنندراج).
دشت پیاز. و رجوع به دشت پیازشود
لغت نامه دهخدا
(دَ پَ / پِ)
دشت پیمای. دشت پیماینده. صحرانورد. بیابان نورد. دشت سیر. دشت نورد:
یکی دشت پیمای برنده راغ
بدیدار و رفتار زاغ و نه زاغ.
اسدی.
به وادی دل من هیچ گوشه پیدا نیست
به غیر آهوی چشم تو دشت پیمایی.
اثر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
یکی از دهستان های دوگانه بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه. آب مزروعی این دهستان از چشمه سارها و آب برف و باران تأمین می گردد. شغل عمده اهالی این منطقه کشاورزی و گله داری است و از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میشود. جمعیت آن در حدود1450 تن و قرای مهم آن عبارتست از: آغ بلاغ، ملاعیسی، سنگر، سیاوان، ترسابلاغ، اسلاملو. محصولات عمده آن غلات و توتون میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دشت بیاض
تصویر دشت بیاض
دشت سپید نام روستایی در خوراسان
فرهنگ لغت هوشیار